تفریح و نشاط |روزی که به تماشای «گل های داوودی» رفتیم+فیلم
تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۲۳۸۰۱
گروه زندگی- سمیه دهقان زاده: مادر گلدانهای توی تراس را مرتب میکند و با اشتیاق به سرحال شدن بعضی از آنها چشم میدوزد، بابا که چند روزی خیلی سر شلوغ بود، حالا که شیفت کاریاش تمامشده، کمک دست مامان است و باغبانی شده است برای خودش. حظ میبرم از تماشایشان.
از عطر کدو حلوایی تا دور دور خانوادگی
۱۰ روزی است آنفولانزا مهمان جانم شده و تازه دارد تشریفش را میبرد و من بعد از مدتها لبخند میزنم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حسابی که کنجکاوشان کردم و گلوصاف میکنم تا نطق کنم، خواهر کوچکم، وسط حرفهایمان خودش را با سرعت نور از ته اتاق میرساند و میگوید: خواهر، بس که شما تو اتاق بودی دلم برات تنگشده، هر جا بری منم باید ببری.
پسر نوجوان خانه ما که همیشه ذهنش پر از طنازی است میگوید: آرِ، آرهِ، تو دلت برای خواهرجون تنگ شده، اصلاً همدلت بیرون و دور دور نمیخواد!
تا خواهر و برادرم دورتادور خانه دنبال هم میدوند و سربهسر هم میگذارند، از جشنواره «گلهای داوودی» که در باغ گیاهشناسی ملی ایران دایر است برای بابا و مامان میگویم، موافقتشان که برای رفتن اعلام میکنند، گوشی به دست برای خودم از خاله و مادربزرگ تا خواهر و برادر بزرگ یار جمع میکنم.
خوشخوشانمان است امشب، بعداز این چند روزی مریضی من و رعایت سکوت و آرامش از طرف خانواده. حالا نوبت من است که کاری انجام دهم. بابا کدوحلوایی گرفته و مدتی است گوشه آشپزخانه است.
برای چاشنی بیرون رفتنمان، کدو را خوب میشویم و تمیز که شد، تکهتکه کرده و کف قابلمه میچینم، کمی آب اضافهاش میکنم و اجازه میدهم حسابی بخار پز شود. هوود را هم روشن نمیکنم بس که عطر کدوحلوایی را خانوادگی دوست داریم. مامان هم با کمک خواهر و برادرم که ذوق فردا را دارند با تکههای مرغ مواد ساندویچ را درست میکند که صبح لقمه پیچش کنند. خیلی خوراکی همراهمان نمیبریم آخر باغ گیاهشناسی، هم رستوران و کافه دارد، هم وسایل پیکنیک بردن در آن ممنوع است.
جنگلهای هیرکانی و کشف پشت کشف
چشم بر هم نگذاشته، صبح میشود. مادربزرگ و خاله و برادر بزرگترم و همسر و بچهها هم آمدهاند. همگی سوار ماشینهایمان میشویم و خودمان را از بزرگراه تهران –کرج و خروجی پیکانشهر به شهرک سرو آزاد میرسانیم. از خیابان شهید گودرزی به خیابان هشتم غربی وارد میشویم سردر باغ گیاهشناسی ملی ایران پیش رویمان نمایان میشود.
ماشینها را در پارکینگ میگذاریم و با بلیتها که از باجه خریدم، وارد باغ میشویم. آسمان خوشرنگ و لعاب است و اول صبح نفسمان به هوای پاک باغ تازه میشود. مادر جان که ذوقزده است که از این همه سبزی و دار و درخت، دعای خیری بدرقه راهم میکند و بقیه را دعوت به قدم زدن.
خوشخوشانم میشود از اینهمه مهربانی. من نقشه پارک از نگهبانی را گرفتهام و مثل بلد راهها میگویم، اول بریم سمت گلهای داوودی یا دوست دارید تو جنگل قدم بزنیم؟ همهمه خانوادگی، رأی به دیدن گلهای داوودی دارد. ما هم که سمعا طاعتای خانواده به سمت بلوار شرقی و میدان مرکزی باغ حرکت میکنیم.
البته قبلش کمی شیطنت میکنم و آنقدر حرف از دریا و جنگل و شمال میزنم که مامان و بابا میگویند: «خب ما که باید از این مسیر رد شویم، بیایید یک سر به این جنگلهای هیرکانی که خیلی تعریفش رو میکنی هم بزنیم» و من لبخندزنان که حرفم به کرسی نشسته، همه راه به جاده جنگلهای هیرکانی دعوت میکنم. وارد جاده جنگلی که میشویم دو طرفمان را انواع درختها و پوششهای گیاهی جنگلی پوشانده. هوا هم بسی دلچسب و کمی مرطوب است. بچههای برادرم هرلحظه اسم درخت و گیاهی را از روی اعلانهای کوچک پای درختها میخوانند و بلندبلند از کشفهای جدیدشان به هیجان میآیند. سرخس را یکی از برادرزادههایم سخت و با هجی تکرار میکند و غرق درختهاست. خواهرم میگویم: واااای چقدر سرخسهای مختلف اینجاست. انواع پیازها و گیاهان علفی چندساله. و بلندتر با صورتی که به سمت برادرمان کج شده میگوید: «اینجا عالیه، ولی با شما اومدن عالیترش کرده خواهر جون» با لحن و ادای دختر کوچک خانه، صدای خنده خانوادهمان جنگل را پر میکند.
کمکم جاده را رد میکنیم و به دریاچه پر آب و آدمکهای دست سازش میرسیم. دورتادور دریاچه خانوادهها و چندنفری هم تکی دارند قدم میزنند و احتمالاً خاطرات دریای خزر برایشان زنده میشود.
از دریای سیاه تا خزری که خانوادگی قدم زدیم
راهرفته را بر میگردیم و در بلوار شرقی شروع به حرکت می کنیم.مادربزرگ کمی خسته شده، روی یکی نیمکت ها می نشینیم و من ظرف کدو حلوایی را از کیفم در می آورم و به همه تعارف می کنم. هنوز تازه و باب دندان است. کم و بیش همه خوش شان می آید. البته مامان برای بچه ها کاکائوی دست ساز خودش را کنار گذاشته که آنها هم راضی باشند.
سمت راستمان گیاهان سیستماتیک هستند و عده ای که با کنجکاوی برادر کوچکم متوجه می شویم دانشجویان رشتههای علومگیاهی و کشاورزی اند دارند با دقت گیاهان این بخش را بررسی و تماشا میکنند. ما خیلی سر نمی آوریم و به پیشنهاد پدر از بخش قفقاز به سمت گل های داوودی می رویم.
کم کم هوای ابری می شود و نم نم باران می گیرد، از آن باران هایی که قدم زدن لذت بخش است و سرما به جان آدم نمی دهد. وارد رویشگاه قفقاز می شویم انگار داریم از میان دریای سیاه و دریای خزر رد می شویم و ارمنستان، آذربایجان، گرجستان، و بخش شمالی قفقاز از کشور روسیه، شمال ترکیه و بخش کوچکی از شمالغرب ایران را در چشم بهم زدنی قدم می زنیم. وقتی آدم بیشتر و دقیق تر به رویشگاه های این باغ فکر میکند شگفت زده میشود. گونههای مختلف درختی و درختچهای منطقه قفقاز را یکی یکی از سر می گذارنیم.
به تماشای تمام قد گلهای داوودی
با تابلوهای راهنما بالاخره به میدان مرکزی باغ و گل های داوودی می رسیم. آنقدر رنگارنگ و خاص و چشم نواز است که در نگاه اول همه مان ماتمان می برد به تماشای این همه زیبایی. انواع گل های داوودی در طیفهای مختلف رنگی
با سلیقه چیدمان شدند و در فاصل منظم و خاصی یک دستی جالبی را به نمایش گذاشته اند. شیارهای شنی و حصارهای سبک مسیر راه رفتن بین شان و جا برای قدم زدن و عکس گرفتن را مشخص کرده.
وقتی این قدر زیبایی را یکجا میبینم تازه «گل به شاخه زیباست»که از بچگی در گوشم می خواندند جای خودش را بیشتر و بهتر در دل و ذهنم باز میکند.
خانواده ام که تا الان آرام آرام راه رفته بوده اند و دم نزده بودند از خستگی ، حالا ایستاده اند به تماشا. رضایت را از صورت تک تک شان میخوانم. خواهرم و برادرزاده هایم بی امان عکس میگیرند و من فیلم را انتخاب میکنم برای ثبت این همه زیبایی، آن هم در پاییز و نم باران.
چقدر خوشحالم که بعد از یک دوره مریضی، حالا همه مان دور هم جمع شده ایم و داریم از تماشای این همه گل داووی در یک جا، لذت می بریم، خصوصا خانم های جمع که کیفشان کوک است و چشم هایشان برق میزند از این شوق.
مدت زیادی به تماشا و عکس گرفتن و قدم زدن بین گل ها می گذرد. باران کم کم قطع میشود، خانواده های دیگر هم آمده اند و هر کدام به نوعی از این حضور و فضا لذت می برند. باغبان ها با دلسوزی مراقب گل ها هستند و چقدر خوب است که می بینم هیچ بچهای گل نمیچیند و به گیاهها آسیب نمی زند. کنجکاوم بیشتر در مورد این جشنواره بدانم.
زیبایی شگفت انگیز گلها در پاییز و دیگر هیچ
خانم «خدابخش» مدیر روابط عمومی باغ گیاه شناسی با خوشرویی میگوید: ما در اینجا (ضلع شرقی میدان مرکزی باغ) 600 واریته گل داوودی در ۱۰۰ رنگ را در وسعتی ۴ هزار و ۵۵۵ متری جا داده ایم.جشنواره از ۲۷ مهر شروع شده و به احتمال زیاد تا ۷ آذر ادامه دارد.
من که منبع جدیدی و موثقی برای سوال هایم پیدا کرده ام می پرسم، می شه برام توضیح بدید چرا گلهای داوودی و اونم تو پاییز؟
با حوصله جواب میدهد: رویشگاه اصلی اغلب گونههای گل های داوودی متعلق به کشور چین هست. حتی اولین بار هم توی چین به عنوان گیاه گلدار ثبت شده. با توجه به اینکه پاییز فصل خزانه. ما با خودمون فکر کردیم می تونیم یک کار شگفت انگیز در باغ گیاه شناسی انجام بدیم برای همین تو این فضای ۴ و نیم هکتاری اومدیم گل های داوودی با این حجم از تنوع در گونه و رنگ کاشتیم و شرایط بازدیدش رو فراهم کردیم. از سال ۹۶ این جشنواره شروع شده و تا الان ادامه داره. برای اینکه مردم بتونند تو پاییز، زیبایی شگفت انگیز گل ها رو ببینید ما جشنواره رو تو پاییز برگزار می کنیم.
خانم خدابخش در ادامه حرفهایش میگوید: حضور مردم تو حوزه مسئولیت اجتماعی برای حمایت از باغ گیاه شناسی ملی ایران مهمه. مردم که به این باغ میان ما می تونیم از درآمدش، برای رسیدگی بهتری به باغ و رفع مشکلات استفاده کنیم.
او با عشق خاصی از گلها حرف میزند و ادامه میدهد: داوودی گیاهی هست که با شرایط خاص نور و دما تو کل سال به بازار عرضه می شه. تنوع شکلی و رنگی بالایی داره و یکی از پرطرفدارترین شاخه بریده و گلدانی در سطح جهان بعد از گل رز هست.
بازارهای اروپا و ژاپن و چین هم به شدت خواستار واردات این گل هستن. مردم هم گل داوودی را برای کاربرد در باغبانی خیلی دوست دارند. پس ما هم گل داوودی رو انتخاب کردیم.
البته ما یه جشنواره اقوام هم در راستای حوزه مسئولیت اجتماعی در کنار جشنواره گلهای داوودی برگزار میکنیم. از استان های مختلف دعوت کردیم که محصولات خودشون را ارائه بدن.
تازه اگه به ساختمان مرکزی یا همون خدمات بازدید کنندگان سر بزنید، صنایع دستی زنان سرپرست خانوار و صنایع دستی زنان روستایی و محصولات خود باغ که طبیعی و عالی هستن هم میتونید ببینید و اگه چیزی لازم داشتید از اونجا تهیه کنید. از خانم خدابخش تشکر میکنم و به جمع خانوادگیام که گعده عکس و فیلم راه انداختهاند، میروم.
یک حسن ختام سبز در هوای پاییزی
حالا که اطلاعاتم زیاد شده خانواده را جمع می کنم و مفید و مختصر حرف هایی که یاد گرفته ام را به آن ها هم می گویم. مادربزرگ پیشنهاد می دهد به فروشگاه مرکزی برویم و ما در کنار کافه رفتن به فروشگاه هم سر می زنیم تا محصولاتش را ببینیم و چند تایی هم خرید میکنیم. در راه، علفزارهای آمریکا را از نظر میگذارنیم، از سمت اروپا به خروجی نزدیک میشویم. و چون به بابا و مامان قول داده ام قبل از خارج شدن جشنواره اقوام را هم از حضورمان مستفیض میکنیم! از شرق و غرب و شمال و جنوب غرفه هست و محصول خوشمزه و با کیفیت برای چشیدن و خریدن و خوردن. چند تایی هم نصیب من می شود. تا صدای خستگی همه در نیامده پایان ماجراجویی مان را اعلام میکنم. البته ایستگاه پایانی گلخانه است که بیرون ورودی باغ تعبیه شده. انواع گیاه و وسایل باغبانی و بذر موجود است و انگار دنیا را به مامان دادهایم. حالا همهمان گوش به فرمان مامان و مامان بزرگیم برای انتخاب و برداشتن یک گلدان و آوردنش تا ماشین.
گلدان به دست هر کدام مان سوار ماشین میشویم و من فکر میکنم چه آخر هفته سبز و پر از گلی داشتیم در میانه پاییز.حالا من سر حال و خانواده سرخوشاند و فقط میماند یک چای دبش مهمان بابا و انتظار برای شروع یک هفته پر از تلاش برای همه ما.
پایان خبر/
منبع: فارس
کلیدواژه: باغ گیاه شناسی گل های داوودی آخر هفته باغ گیاه شناسی گل های داوودی قدم زدن همه ما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۲۳۸۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
همایش پیادهروی میمند
این رویداد ورزشی و فرهنگی همگانی از امام زاده اسماعیل (ع) شهر میمند آغاز و تا پارک شقایق به طول ۳ کیلومتر ادامه داشت و شهروندان در مراسم پایانی که به همراه قرعه کشی و اهدای جوایز ارزنده بود، شرکت کردند.
همایش پیاده روی خانوادگی میمندیها به صورت زنده از برنامه «صبح و نشاط» شبکه سوم سیما پخش شد.
محمد مهدی فروردین نماینده مردم فیروزآباد، فراشبند و قیر و کارزین در مجلس شورای اسلامی در این مراسم با اشاره به برگزاری همایش پیاده روی خانوادگی همزمان با ایام برداشت گل محمدی، گفت: ورزش امروز به عنوان یک الزام در زندگی افراد همواره تاثیر گذار بوده در زندگی هر انسان باید تعریف شود چراکه باعث جامعه سالم و ایجاد نشاط خواهد شد.
فروردین افزود: ورزش و اهمیت دادن به تندرستی میتواند اینگونه جمعیتی را در این رویداد دور هم جمع کنند از این رو مردم میمند با حضور پرشور خود در این برنامه ثابت کردند که سلامتی جزو اولویتهای زندگی آنها است.
علی خلیلی رئیس فدراسیون ورزشهای همگانی نیز در این همایش یکی از بهترین راههای تامین سلامتی را ورزش به خصوص ورزشهای همگانی دانست و گفت: باید بتوانیم برای حفظ سلامتی خود در روز ۳۰ دقیقه فعالیت ورزشی همچون پیاده روی داشته باشیم.
او با اشاره به استقبال خوب شهروندان میمندی همایش پیاده روی خانوادگی، ادامه داد: فعالیت بدنی برای سلامتی و بالا بردن کیفیت زندگی اولویت دارد بنابراین باید ورزش مورد نیاز بدن خود بپردازیم.
فرهاد محمد رضازاده شهردار میمند ضمن اشاره به برگزاری برنامههای متنوع در هفته میمند از همه مردم ایران خواست تا به شهر میمند خواستگاه گل محمدی جهان سفر کرده و از مناطق و جاذبههای این دیار بازدید کنند.
رحیم خداجو مدیرکل ورزش و جوانان استان فارس نیز از مشارکت مردم در عرصههای مختلف ورزشی، بر ایجاد نشاط اجتماعی به وسیله توسعه ابعاد مختلف ورزش تاکید کرد.
حبیب اله جمشیدی فرماندار فیروزآباد در این همایش نیز با بیان اینکه آوازه شهر میمند فراتر از استان فارس بلکه ملی و کشوری است، گفت: وجود حدود ۱۴۰ کارگاه عرقیات و ۱۷۰۰ هکتار باغ گل محمدی ظرفیت عظیمی است که میتواند در این ایام سال زمینه حضور هموطنان را فراهم کند.
او افزود: مهمان نوازی مردم میمند ریشه در فرهنگ عمیق و چند هزار ساله دارد و امیدواریم بتوانیم که در جهت حمایت و پشتیبانی از حوزههای گردشگری گامهای مهمی در سال جدید برداریم.
باشگاه خبرنگاران جوان فارس شیراز